در پس انحطاط سال 1929 برلین، بازپرس پلیس گرئون راث برای حل یک پرونده جنایی از کلن منتقل شده است.

راث تلاش می کند تا در مورد حلقه فیلم گمشده بیشتر از کونیگ بازجویی کند، در حالی که مکان انقلابیون روسیه توسط یک خبرچین فاش می شود.

کارداکوف پس از حمله شوروی به قلعه سرخ فرار می کند. راث مهمان ناخوانده ای را در آپارتمان خود پذیرا می شود.

درگیری 1 ماه مه بین معترضان کمونیست و پلیس در خشونت خونین فوران می کند.

با افزایش اتهام سیاسی برلین، مسئولان امر به دنبال تغییر گفتمان در مورد خشونت اول ماه مه هستند.

کارداکوف برای بازیابی طلای سوروکین کمک می گیرد. رات با یک معضل اخلاقی روبرو است و برونو یک بازی را شروع می کند

تحقیقات خصوصی لوته وی را به انباری محل نگهداری قطار ربوده شده می کشاند. راث خاطرات دردناکی از جبهه را زنده می کند.

راث و برونو سرانجام به مکان حلقه فیلم گمشده می رسند اما پس از کشف حقیقت عواقب آن معلوم میشود.

راث پس از یک شب طولانی بیدار می شود تا با پرونده جدیدی روبرو شود: کشتار قلعه سرخ.

گرئون راث با هلگا متحد می شود، اما لذت او کوتاه مدت است. با مرگ مادرش، وضعیت لوته در خانه بدتر می شود.

راث و گروف یک ماموریت خطرناک را به دست آوردند تا شواهد مربوط به فرودگاه مخفی آلمان مستقر در روسیه را بازیابی کنند.

رات پس از کشف قتل یکی از همکاران معتمد خود به این گمان می رود که قاتل فردی از درون بوده است.

لوته ربوده شده و در مکانی کاملاً آشنا نگهداری می شود.

شواهد مهم به دست رات می افتد، در حالی که لوته توطئه ای برای قتل یک نماینده بین المللی را کشف می کند.

رات و لوته برای متوقف کردن سرقت قطار به موقع اقدام میکنند.

حقیقت در مورد طلای سوروکینز آشکار می شود.