خلاصه داستان:
هشت ماه پس از آنکه اندی جونز، استاد سرآشپز کارلی، دچار حمله قلبی می شود، کارلی همه تلاشش را می کند تا به همراه تیم سابق خود برای رستوران جدید اسم و رسمی به هم بزند.رستوران پوینت نورث سعی دارد سرمایه گذاران را به خود جلب کند و همهمه و آشوبی که در آشپزخانه برپاست کارکنان را به مرز درهم شکستن می رساند.
رستوران پوینت نورث سعی دارد سرمایه گذاران را به خود جلب کند و همهمه و آشوبی که در آشپزخانه برپاست کارکنان را به مرز درهم شکستن می رساند.
روز آماده سازی منوی جدید است و توقعات همه زیاد است. با افزایش فشارها، کارلی به این فکر می کند که رسیدن به موفقیت چقدر ارزش دارد.
روز آماده سازی منوی جدید است و توقعات همه زیاد است. با افزایش فشارها، کارلی به این فکر می کند که رسیدن به موفقیت چقدر ارزش دارد.
کارلی برای کم کردن هزینه ها ساعت کاری ظرفشورها را کم می کند و این کار اثر فاجعه باری بر تمام تیم آشپزخانه می گذارد.
کارلی برای کم کردن هزینه ها ساعت کاری ظرفشورها را کم می کند و این کار اثر فاجعه باری بر تمام تیم آشپزخانه می گذارد.
رستوران پوینت نورث تهیه غذا برای اولین عروسی خود را آغاز می کند و اعضای تیم با بیرون رفتن شبانه جشن بزرگی می گیرند. خبر مهمی به گوش کارلی می رسد.
رستوران پوینت نورث تهیه غذا برای اولین عروسی خود را آغاز می کند و اعضای تیم با بیرون رفتن شبانه جشن بزرگی می گیرند. خبر مهمی به گوش کارلی می رسد.