خلاصه داستان:
کارمن برزاتو، سرآشپزی جوان و بااستعداد است که پس از مرگ دلخراش برادرش، به شهر خود باز می گردد تا مغازه ساندویچ فروشی خانوادگی شان را اداره کند. او که به شرایط جدید عادت ندارد، باید در حین دست و پنجه نرم کردن با تاثیرات خودکشی برادرش، با واقعیت تلخ کار کردن در آشپزخانه کوچک یک ساندویچی با کارکنانی حرف گوش نکن و لجباز و همچنین روابط خانوادگی پیچیده اش کنار بیاید.کارمی تلاش می کند تا به کارکنان بیف اورجینال شیکاگولند آموزش دوباره دهد اما با مقاومت از سویشان مواجه می شود. او که به حمایت نیاز دارد سرآشپزی جوان و بااستعداد را برای کمک می آورد.
کارمی تلاش می کند تا به کارکنان بیف اورجینال شیکاگولند آموزش دوباره دهد اما با مقاومت از سویشان مواجه می شود. او که به حمایت نیاز دارد سرآشپزی جوان و بااستعداد را برای کمک می آورد.
ملاقاتی سرزده از سوی بازرسان بهداشت، نهایتا منجر به پیدا شدن ترکی در فونداسیون رستوران می شود. کارمی با ریچی درگیر می شود.
ملاقاتی سرزده از سوی بازرسان بهداشت، نهایتا منجر به پیدا شدن ترکی در فونداسیون رستوران می شود. کارمی با ریچی درگیر می شود.
کارمی در ال-انان شرکت می کند. سیدنی در کسب احترام از سمت کارکنان با مشکل روبه روست.
کارمی در ال-انان شرکت می کند. سیدنی در کسب احترام از سمت کارکنان با مشکل روبه روست.
کارمی و ریچی برای جشن تولد یک کودک تدارک غذا و خوراکی می بینند. درحالیکه مارکوس مشغول دونات درست کردن است، تینا و سیدنی با یکدیگر کار می کنند.
کارمی و ریچی برای جشن تولد یک کودک تدارک غذا و خوراکی می بینند. درحالیکه مارکوس مشغول دونات درست کردن است، تینا و سیدنی با یکدیگر کار می کنند.
اوضاع در آشپزخانه به هم می ریزد. سیدنی راه حلی پیدا می کند.
اوضاع در آشپزخانه به هم می ریزد. سیدنی راه حلی پیدا می کند.
ریچی متوجه می شود محله در حال تغییر است. شوگر و کارمی دفتر کار را تمیز و مرتب می کنند.
ریچی متوجه می شود محله در حال تغییر است. شوگر و کارمی دفتر کار را تمیز و مرتب می کنند.
همه روز بدی را در آشپزخانه می گذرانند. تنش میان افراد بالا می گیرد
همه روز بدی را در آشپزخانه می گذرانند. تنش میان افراد بالا می گیرد
اوضاع از کنترل خارج می شود. کارمی مجبور می شود دست به یک انتخاب بزند.
اوضاع از کنترل خارج می شود. کارمی مجبور می شود دست به یک انتخاب بزند.