خلاصه داستان:
افسر امدادگر کریس کارسون ماموریت دارد چند شب پشت سرهم در شیفت شب کار کند. شغل او با فشار کاری زیاد و بی وقفه، اکنون زندگی اش را در دستان همکار تازه کاری قرار داده که به او تحمیل شده است. نگرانی های کریس فقط برای کارش نیست؛ او در زندگی شخصی خود نیز درگیر بحران هایی است و در شغلش نیز با دوراهی های اخلاقی رو به رو است. ناگهان سروکله جوانی معتاد به هروئین پیدا می شود که کلید رهایی کریس از این مشکلات است.کریس، افسر امدادگر پلیس تقلا می کند که سلامت روان و زندگی مشترکش را حفظ کند. ناگهان سروکله جوانی معتاد به هروئین پیدا می شود که کلید رهایی کریس از این مشکلات است.
کریس، افسر امدادگر پلیس تقلا می کند که سلامت روان و زندگی مشترکش را حفظ کند. ناگهان سروکله جوانی معتاد به هروئین پیدا می شود که کلید رهایی کریس از این مشکلات است.
کریس باید ریچل، افسر تازه کار را مدیریت کند و هم زمان به دنبال «کسی» باشد. کسی از یکی از دوستانش می خواهد او را از کارل مخفی کند.
کریس باید ریچل، افسر تازه کار را مدیریت کند و هم زمان به دنبال «کسی» باشد. کسی از یکی از دوستانش می خواهد او را از کارل مخفی کند.
کریس تصمیم دارد که موادمخدر را تحویل دهد، تا اینکه کارل به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند رد کند. ریچل معامله ای با مولن می کند اما رفتار کریس او را دچار سردرگمی می کند.
کریس تصمیم دارد که موادمخدر را تحویل دهد، تا اینکه کارل به او پیشنهادی می دهد که نمی تواند رد کند. ریچل معامله ای با مولن می کند اما رفتار کریس او را دچار سردرگمی می کند.
کریس به ته خط رسیده است. ریچل کم کم مشکوک می شود که ممکن است مولن آن کسی که تظاهر می کند نباشد. کسی با مارکو همراه می شود تا یک مصرف کننده پیدا کند.
کریس به ته خط رسیده است. ریچل کم کم مشکوک می شود که ممکن است مولن آن کسی که تظاهر می کند نباشد. کسی با مارکو همراه می شود تا یک مصرف کننده پیدا کند.
کریس مجبور می شود برای برگرداندن موادی که کسی دزیده برای یک دلال اصلی مواد کار کند. وقتی ریچل سریعاً به کمک کریس نیاز دارد، او باید تصمیم بگیرد واقعا به چه کسی وفادار است.
کریس مجبور می شود برای برگرداندن موادی که کسی دزیده برای یک دلال اصلی مواد کار کند. وقتی ریچل سریعاً به کمک کریس نیاز دارد، او باید تصمیم بگیرد واقعا به چه کسی وفادار است.
کریس سعی می کند بهتر شود و مسیر درست را انتخاب کند، اما سربازرس ارشد با فریب دادنش او را وارد نزاع دوتا از بزرگ ترین قاچاقچی های لیورپول می کند.
کریس سعی می کند بهتر شود و مسیر درست را انتخاب کند، اما سربازرس ارشد با فریب دادنش او را وارد نزاع دوتا از بزرگ ترین قاچاقچی های لیورپول می کند.
کریس و ریچل به فرانی بدهکار هستند و تنها راه حل پول دادن به اوست. راه حل کریس این است که از جودی به خاطر برداشتن کیف مواد از اسکله پول بگیرند.
کریس و ریچل به فرانی بدهکار هستند و تنها راه حل پول دادن به اوست. راه حل کریس این است که از جودی به خاطر برداشتن کیف مواد از اسکله پول بگیرند.
کریس برای پیدا کردن کار روزانه به فرانی نیاز دارد؛ به همین خاطر قبول می کند کسی به نام ورنان هارتلی را که فرانی به دنبالش می گردد سوار کند. اما آیا می تواند مادر و مادربزرگ ورنان را راضی کند او را تحویل بدهند؟
کریس برای پیدا کردن کار روزانه به فرانی نیاز دارد؛ به همین خاطر قبول می کند کسی به نام ورنان هارتلی را که فرانی به دنبالش می گردد سوار کند. اما آیا می تواند مادر و مادربزرگ ورنان را راضی کند او را تحویل بدهند؟
کریس گوشی رمزی فرانی را برداشته اما نمی داند آن را به گروه موادمخدر تحویل دهد تا به خود فرانی برگرداند. همانطور که او در تردید خود غوطه ور است، فرانی در سرتاسر شهر به دنبال او می گردد.
کریس گوشی رمزی فرانی را برداشته اما نمی داند آن را به گروه موادمخدر تحویل دهد تا به خود فرانی برگرداند. همانطور که او در تردید خود غوطه ور است، فرانی در سرتاسر شهر به دنبال او می گردد.
کریس با قبول کردن آپارتمان جدیدی از طرف فرانی به کل فاسد می شود. اولین ماموریت او تحویل دادن کیسی است. اما آیا کریس برای راضی کردن رئیس جدیدش خط قرمز را رد می کند و کیسی را تحویل می دهد؟
کریس با قبول کردن آپارتمان جدیدی از طرف فرانی به کل فاسد می شود. اولین ماموریت او تحویل دادن کیسی است. اما آیا کریس برای راضی کردن رئیس جدیدش خط قرمز را رد می کند و کیسی را تحویل می دهد؟